اپل (apple )
و داستان زندگیاش به روایت سیبانه
ما در این روایت شرح حال زندگی شرکت اپل را بیان می کنیم.از روزهای اولیه تولد شروع خواهیم کرد و به نقطه کنونی اپل خواهیم رسید.
داستان از چگونگی تولد و تاسیس اپل شروع خواهد شد، از Apple II ، Apple I، توسعه Macintosh و انقلاب در صنعت کامپیوترها سخن خواهیم گفت.
علاوه بر اینکه سعی خواهیم داشت راوی صادقی باشیم از فیلمها و مستتدات نیز برای سهیم کردن شما در سرنوشت اپل بهره جستهایم.
اگر از طرفداران پر و پا قرص اپل هستید ما در این داستان شما را به بطن اتفاقات اپل خواهیم برد، گویا خود شما در آنجا بودهاید و آن صحنه ها را زندگی کردهاید.
با سیبانه همراه باشید.
۲۴ فوریه ۱۹۵۵- سان فرانسیسکو
جوئَن کارول دختری آلمانی-سوییسی و عبدالفتاح پسری سوری و مسلمان منتظر تولد اولین فرزند خود هستند.هردو دانشجو و سخت با مشکلات مالی دست به گریباناند. در حالی که شب و روز درگیر مشکلات خود هستند غافل از این شدهاند که خداوند معجزه نجات آنان را برایشان فرستاده و فرزند آنها جزو تاثیرگذارترین و کاریزماتیکترین شخصیتهای دنیا خواهد شد.زمان به سختی برای عبدالفتاح میگذشت و او نگران تامین مخارج فرزند خود بود. پسرک کوچولو به دنیا آمد و توانست همان ابتدای کار خنده را بر لبان پدر ومادر خود بیاورد.
اندک زمانی گذشت و کارول و عبدالفتاح به این نتیجه رسیدند که توانایی لازم را برای بزرگ کردن استیو ندارند.آنها تصمیم گرفتند با شرایطی خاص سرپرستی استیو را به زوجی دیگر واگذار کنند. آنها شرط کردند زوجی که سرپرستی استیو را قبول میکند باید تضمین دهد هزینههای تحصیل استیو راپرداخت خواهد کرد و او هرگز از تحصیلات عالیه محروم نخواهد بود.
شخصی به نام پل جابز و همسرش نام کلارا هاگوپیان با پذیرفتن شرایط پدر و مادر استیو سرپرستی او را پذیرفتند و استیو از آن رو رسما استیو جابز نام گرفت. بعدها هنگامی که از استیو جابز در مورد پدر و مادر خوانده او سؤال شد،استیو جابز با پافشاری پاسخ داد که پل و کلارا جابز پدر و مادر من بودند نه پدر و مادر خواندگی. او بعدها در زندگینامه خود نوشت که داشته که بلاشک آنها پدر و مادر من بودند.
۱۹۶۰ – کالیفرنیا
که استیو جابز کم کم ۵ ساله شده است و خانواده جابز از سانفرانسیسکو بهکالیفرنیا نقل مکان کردهاند.آنها در سیلیکون ولی ساکن شدند و سیلیکون ولی بر اعماق وجود استیو تأثیر گذاشت.در این میان، پل و کلارا دختری به نام پتی را نیز به فرزند خواندگی پذیرفتند. پدر استیو جابز یک مکانیک کارخانهٔ ساخت لیزر بود،الکترونیک و طریقهٔ کار آن را به استیو جابز آموزش داد.مادر استیو جابز نیز جابز یک حسابدار بود و استیو جابز توانست نوشتن را قبل از مدرسه از او فرا بگیرد.
علاقه شدید استیو جابز به پدر و مادرش هرگز مخفی نماند تا جایی جابز در سخنرنیهایش اعلام میکرد تنها میخواهم برای فردندانم به همان خوبی باشم که پدر و مادرم برای من بودند و این بخش مهمی از زندگی من است.
۱۹۷۲- کالیفرنیا
کلیدیترین نقش را در دوران ابتدایی مدرسه استیو جابز معلم چهارم ابتدایی او ایفا کرد. او کمک کرد تا استیو جابز بتواند سال پنجم را به صورت جهشی طی کند. استیو جابز همواره از او به عنوان معلمی تاثیرگذار در زندگیاش نام میبرد.ورود استیو جابز به دانشگاه جزو مهمترین بخش های زندگی او بود. بعد از چند ترم تحصیل او متوجه شد که دانشگاه هیچ نقش موثری در زندگی او ایفا نمیکند، همچنین وضعیت مالی بد پدر و مادر او باعث شد تا او برای انصراف از دانشگاه مصممتر از قبل شود. پدر و مادر او که پذیرفته بودند به هر نحوی شرایط تحصیل استیو جابز را تامین کنند با خواسته او محالفت کردند اما گویا آنها به خوبی شخصیت یک دندگی استیو جابز را نمیشناختند.
استیو جابز از دانشگاه انصراف داد و به هنگام خروج از دانشگاه با بیلبوردی تیلیغاتی روبه رو شد. روی بیلبورد با خطی زیبا نوشته شده بود ثبت نام در دورههای خوش نویسی.
ثبت نام استیو جابز در کلاسهای خوشنویسی تاثیر شگرفی بر کامپیوترهای امروزی گذاشت. بعد از انصراف از دانشگاه و پایان دورههای خطاطی زندگی برای استیو جابز سخت تر از گذشته شد. مشکلات مالی شدیدا زندگی او را تحت تاثیر قرار داد و او مجبور بود به سختی هزینههای زندگی خود را تامین کند.
هنگام همیشه در سخنرانیهای اچپی در پالو آلتو شرکت میکرد و بعدها به استخدام همانجا درآمد و بهعنوان کارمندان تابستانی همراه استیو وزنیاک کار میکردند.[۱۴] استیو در سال ۱۹۷۲، از «دبیرستان هومستد»[واژهنامه ۵] در شهر کوپرتینو در کالیفرنیا فارغالتحصیل شد و در کالج رید در شهر شهر پورتلند ایالت اورگن ثبت نام کرد، اما بعد از یک نیمسال تحصیلی انصراف داد.[۲۰] کالج رید، یک کالج هنرهای لیبرال است و پیدایش فردی چون استیو جابز حاکی از پراهمیت بودن این علوم است.[۲۱]
۱۹۷۴- کالیفرنیا
استیو جابز توانست بهعنوان یک تکنسین در شرکت آتاری مشغول به کار شود. شرکت آتاری تولید کننده گجتهای بازی رایانهای بود و محبوبیت بالایی را کسب کرده بود.
در این میان استیو جابز ۲ دوست صمیمی به نامهای استیو وزنیاک و دانیل داشت. علاقه دانیل به مذاهب هندی و بودایی باعث شد تا استیو جابز نیز تحت تاثیر او به این باورها علاقه مند شود. شدت تاثیر پذیری استیو جابز به حدی بود که او تصمیم گرفت به هند سفر کند. استیو بعد از ۷ ماه مجددا به امریکا بازگشت ولی گویا تاثیرات عمیقی از آیین بودایی گرفته است. بعد از بازگشت از هند استیو جابز مجددا در شرکت آتاری مشغول به کار شده است.
وظیفه استیو جابز در شرکت آتاری ساختن یک برد الکترونیکی برای یک بازی است. جایزهای ۱۰۰۰ دلاری به ازای اجرای طرح موردنظر تعیین شده است. استیو جابز که دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی دارد با استیو وزنیاک قول و قراری میگذارد که اگر وزنیاک بتواند طرح مورد نظر را اجرایی کند جایزهای که از آتاری دریافت میکند را بین خودش و استیو وزنیاک تقسیم کند. استیو جابز به استیو وزنیاک میگوید جایزه تعیین شده ۵۰۰ دلار است در حالی که جایزه ۱۰۰۰ دلار بود.استیو وزنیاک موفق میشود این پروژه را انجام دهد. استیو جابز موفق میشود ۷۵۰ دلار بدست آورد.استیو وزنیاک پس از اطلاعیافتن از واقعیت، در یک مصاحبه دراینباره میگوید که این یک مسئله مهمی نیست استیو جابز به این پول نیاز داشت و حقیقت را به من نگفته است و همین !
۱۹۷۶-کالیفرنیا
استیو وزنیاک سخت مشغول کار کردن بر روی پروژه خود بود. او به معنای واقعی کامپیوتری جدید ساخته است. در شرایطی که Dell , HP , IBM سخت مشغول ساختن سخت افزارهای کامپیوتری هستند جوانی ۲۵ ساله محصولات کامپیوتری جالبی ساخته است. او هیچ ایده فروش و کسب درآمدی از محصول خود ندارد.
زنگ در خانه استیو وزنیاک زده میشود. او به سمت در رفته و میپرسد چه کسی پشت در است.پاسخ آشناست منم استیو ، استیو جابز.
جعبه ای جادویی به محض ورود توجه استیو جابز را به خود جلب میکند. او از چند و چون آن میپرسد و وزنیاک پاسخهای فنی و کاملی را به او میدهد.
استیو جابز : من این را برات میفروشم
وزنیاک : شوخیت گرفته
استیو جابز : چنتا میتونی تولید کنی؟
وزنیاک : میتونم هر جنتا بخوای
استیو جابز : فعلا خداحافظ
وزنیاک : رفتی؟!
صبح روز بعد
زنگ در خانه وزنیاک زده میشود. پشت در استیو جابز است. او به وزنیاک میگوید کامپیوترش را بردارد و آماده رفتن شود. استیو قصد دارد محصول وزنیاک را به فروشگاهی معتبر در کالیفرنیا نشان دهد که کامپیوتر و محصولات کامپیوتری می فروشد. در مسیر راه جابز پیشنهاد میدهد وزنیاک نامی برای محصول خود انتحاب کند. وزنیاک که هیچ ایده تجاری مناسبی ندارد هیچ پیشنهادی نمیتواند ارائه دهد.
استیو جابز پیشنهاد میدهد، اپل کامپیوتر.
آنها وارد فروشگاه میشوند و استیو جابز در حالی که هیچ اطلاعات فنی از محصول ندارد شروع به معرفی محصول میکند. او پیش بینی ۱۰ سفارش را در نظر گرفته بود اما موقع خروج از فروشگاه ۵۰ سفارش دریافت میکند. وزنیاک نگران اعلام میکند نمیتواند این تعداد را در زمان تعیین شده تولید کند، اما کار از کار گذشته است. رئیس کاریزماتیک با عبارت نمیشود آشنا نیست.
گاراژی متروکه در کالیفرنیا
گاراژ پدر بزرگ استیو جابز سالهاست بلااستفاده مانده است.
اکنون زمان استفاده آن فرا رسیده است. این گاراژ محل آغاز بزرگترین تحول عصر در صنعت کامپیوتر است.
اپل متولد شد
به مدد نبوغ مدیریتی استیو جابز و توان فنی استیو وزنیاک اپل متولد شد.سفارشات افزایش یافت و استیو جابز تصمیم گرفت محصولی جدید با نام اپل ۲ یا همان Apple II و سپس اپل ۳ یا همان Apple III را روانه بازار کند. بهبود رابط های نرم افزاری در کنار صفحه نمایش و کیبورد جدید از ویژگیهای این محصول بود.این محصول نتوانست پیش بینیهای استیو جابز را عملی کند و شکستی برای اپل به حساب میآمد.جابز در سال ۱۹۸۰ سهام اپل را در بازار بورس آماده فروش کرد.
۱۹۸۳-استخدام مدیر عامل پپسی
استیو جابز اپل کامپوتر را به واسطه توان فنی بالای استیو وزنیاک توسعه داد و زمان آن فرا رسیده بود که اپل کامپیوتر به شرکتی بزرگتر تبدیل شود. پپسی به واسطه قدرت خود در بازار یکه تازی میکرد. استیو جابز پیشنهاد داد تا مدیر عامل این شرکت را به استخدام اپل در آورند. این پیشنهاد با خنده و مخالفت سرمایه گذاران اپل مواجه شد. او قرار ملاقاتی را با جان اسکالی مدیر عامل موفق پپسی گذاشت. در کمال ناباوری جابز توانست اسکالی را متقاعد کند که مدیر عامل اپل شود. اپل در آن زمان در مقابل پپسی شرکتی بسیار کوچک به حساب میآمد.شرکت Apple در مقایسه با رقبای خود مانند HP شرکتی بسیار کوچک بود، اما با تمام این تفاسیر استیو جابز توانست اسکالی را مجاب به نقل مکان به Apple کند. جابز سخت ترین چالش را پیش روی اسکالی قرار داد و به او گفت میخواهی تمام عمرت را به فروش آب و شکر مشغول باشی؟ من راهی پیش رو خواهم گذاشت تا دنیا را تغییر دهی!
شرکت Apple روز به روز بزرگتر میشد و گروههای توسعه به مدیریت استیو جابز مشغول کار بر روی سخت افزارهای مورد نظر بودند.
در همان سال شرکت اپل، رایانهٔ اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود مجهز بودن به واسط گرافیکی کاربر و موشواره از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد. یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود.
۱۹۸۵-استیو وزنیاک اپل را ترک کرد
اختلافات استیو جابز و استیو وزنیاک روز به روز در حال افزایش بود. وزنیاک از اینکه اپل به نام استیو جابز معرفی میشود ناراحت بود. او بارها این مساله را با استیو جابز مطرح کرد تا جایی که در ۱۹۸۵ با دلخوری اپل را ترک کرد.